خلاصه قسمت:
این قسمت با یک فضای پرتنش در خانواده آغاز می شود زیرا تنش بین شخصیت ها به یک نقطه جوش می رسند.
پس از افشاگری برخی از حقایق نگران کننده درباره خانواده اش ، ارژون با احساسات خود دست و پنجه نرم می کند.
ناامیدی او قابل لمس است ، و مشخص است که او با احساس خیانت و عصبانیت دست و پنجه نرم می کند.
در همین حال ، آنانیا در تلاش است تا صلح را حفظ کند اما خود را در وسط درگیری گرفتار می کند.
به نظر می رسد تلاش های وی برای واسطه بین ارژون و سایر اعضای خانواده فقط اوضاع را تشدید می کند.
این قسمت درگیری داخلی او را نشان می دهد زیرا سعی می کند وفاداری خود را نسبت به خانواده اش با حس عدالت خود متعادل کند.
در یک پیچ و تاب دراماتیک ، شخصیت جدیدی معرفی می شود-راوی ، یک خویشاوند طولانی از دست رفته که تحت شرایط مرموز به زندگی خانواده باز می گردد.
ورود وی لایه دیگری از پیچیدگی را به درام خانوادگی موجود اضافه می کند.
اهداف راوی مشخص نیست و حضور وی با ترکیبی از کنجکاوی و سوء ظن از شخصیت های دیگر روبرو می شود.
این قسمت همچنین به فلاش بک ها می پردازد که اطلاعات بیشتری درباره گذشته راوی و ارتباط او با خانواده نشان می دهد.
این فلاش بک ها زمینه مهمی را برای اقدامات و انگیزه های فعلی وی فراهم می کند و به شخصیت وی عمق می بخشد.
اوج این قسمت با یک رویارویی گرم بین ارژون و راوی مشخص شده است ، جایی که اسرار طولانی مدت به آشکار می شود.