این قسمت با آنوپاما در مورد تصمیمات اخیر او شروع می شود.
او در مورد اهمیت خانواده و چگونگی ایفای هر یک از اعضای نقش اساسی در زندگی خود تأمل می کند.
غرایز مادرانه آنوپاما در هنگام تهیه صبحانه ، کاملاً در حال تغییر است و اطمینان می دهد که همه شروع خوبی از روز خود دارند.
فداکاری او به بهزیستی خانواده اش در هر عملی که انجام می دهد مشهود است.
در همین حال ، ونراج دیده می شود که با مسائل خود دست و پنجه نرم می کند.
تنش بین او و آنوپاما قابل لمس است ، اما احساس اشتیاق به آشتی وجود دارد.
از طرف دیگر ، کاویا نسبت به جایگاه خود در زندگی وانراج احساس ناامنی می کند. ناامنی های او منجر به رویارویی می شود ، جایی که او در مورد روابط آنها شفافیت دارد. ونراج که بین گذشته و حال خود گرفتار شده است ، خود را قادر به ارائه اطمینان خاطر کاویا نمی داند.